گفتوگو با مسعود شعاری نوازنده سهتار
مسعود شعاری از نوازندگان مطرح سهتار است. او با بهرهگیری از نظرات اساتیدی نظیر محمدرضا لطفی و حسین علیزاده به سطح مطلوبی از نوازندگی سهتار دست یافته است. در سالهای اخیر، شاهد اجراهائی متفاوت در قالب موسیقی تلفیقی از ایشان بودهایم. درباره آثار وی گفتوگوئی كردهایم كه میخوانید.
اولین اثری كه از شما منتشر شد، شبآهنگ نام داشت، میتوانیم در مورد آن صحبت كنیم؟
شبآهنگ البته اولین اثر مستقل من بود. قبل از آن در كارهای گروهی شركت داشتم. از سال 1366 افتخار حضور در كلاسهای آقای علیزاده را داشتم. وقتی آلبوم راز و نیاز ضبط میشد، ایشان، با لطف، اجازه دادند در كنارشان سهتار بنوازم. آواز این اثر را علیرضا افتخاری خواند و در بخشهای همنوازی سهتار، من حضور داشتم. بعد از آن بود كه تصمیم گرفتم یك كارسلوی سهتار منتشر كنم كه كار بسیار سختی بود، زیرا با وجود اساتیدی از نسل گذشته مثل استاد عبادی كه آن زمان هنوز در قید حیات بود و استادان بزرگ معاصر نظیر لطفی و علیزاده، باید كاری ارائه میشد كه از حیث تكنیك و اطلاعات ردیفی درست باشد. مدتها بر آن متمركز شدم و حدود یك سال ضبطهای مختلف انجام دادم تا سرانجام «شبآهنگ» ضبط و منتشر شد.
واكنش اساتید درباره این اثر چهگونه بود؟
آن زمان آثار را قبل از انتشار باید تأیید میكردند. خوشبختانه اساتیدی كه آن را شنیدند، آن را تأیید كردند و این افتخار سبب شد تا علیرغم مشكلات مختلف، شبآهنگ منتشر شود.
با توجه به اینكه امروزه شما تاحدودی از آن فضا فاصله گرفتهاید، كمی درباره فضای آن اثر صحبت كنید.
شبآهنگ مبتنی بر كار موسیقی دستگاهی و موسیقی ردیفی بود و تحت تأثیر آموختههایم از اساتید لطفی و علیزاده به اجرا پرداختم. هرچند به دلیل علاقه به ساز استاد عبادی، بهطور غیرمستقیم تأثیرات ایشان هم ملاحظه میشود اما تكیه من بر موسیقی ردیف دستگاهی بود.
پس از آن «كاروان صبا» را اجرا كردید و آثار استاد صبا كه برای ویولن نوشته بود با سهتار اجرا شد.
در یك دوره، اساتید من به خارج از كشور رفتند. در این دوره سعی كردم با تمركز بر آثار قدما، مكتبها و شیوههای آنها را فرابگیرم. در این راه، دو مشوق داشتم كه كمكهای فراوان كردند: یكی مرحوم كمالیان بود كه خود دستی در سهتارنوازی داشت و ضمن آشنائی كامل با آثار گذشتگان، از سازندگان بزرگ سهتار به شمار میرفت. ایشان در مكاتب هرمزی، فروتن و صبا مرا یاری كردند. همچنین مرحوم هاشمی، مرا با شیوه عبادی هرچه بیشتر آشنا كرد.
پس از آن، آثار صبا را كه اغلب با ویولن اجرا شده بود، هنگام گوش دادن با سهتارنوازی او مقایسه میكردم و به نظرم میآمد پایه این قطعات برای سهتار مناسب است و صبا آنها را با سهتار ساخته است بنابراین این آثار را كه از حیث ظرافت و زیبائی و ساختار، استحكام بالائی داشتند، با تكیه بر شیوه سهتارنوازی صبا، با سهتار اجرا كردم. قطعاتی مانند كاروان، به زندان، در قفس و... كه علاوه بر زیبائی، از حیث تكنیك نیز مناسب برای سهتار است. در ادامه نیز به منظور آموزش، تصمیم گرفتم این آثار را چاپ كنم كه برای سهتار تنظیم شده بود و كتابی تحت همین عنوان منتشر شد.
در كاروان صبا به نظر میرسد تنها از شیوه صبا استفاده نكردهاید؟
همانطور كه گفتم در قطعات و ضربیها كه جملگی از ساختههای ایشان بود از فضا و تكنیك ایشان بهره گرفتم، اما در فواصل قطعات و بخصوص در جملههای آوازی، بداههنوازی كرده، تاحدودی به شیوه استاد عبادی نیز توجه داشتم.
شما از دو شیوه صبا و عبادی صحبت كردید. در این باره بیشتر توضیح دهید.
هرچند شیوهها و الگوهای متفاوت و گوناگونی در سهتارنوازی موجود است، اما بهطور كلی، نوازندگی سهتار، دو مكتب مشخص دارد یكی مكتب صبا كه منتسب به درویشخان است و دیگری مكتب عبادی بزرگانی نظیر هرمزی و فروتن كه دارای سبك و بیان ویژه و شخصی هستند نیز به مكتب درویشخان و صبا وصل میشوند. درواقع یكی مكتبی است كه از جریان موسیقی قدیم و سنت ردیفنوازی برگرفته شده و ادامه مییابد و دیگری شیوهای است كه عبادی تحت تأثیر شرایط گوناگون و ازجمله نوازندگی در رادیو به آن روی میآورد. البته در موسیقی سی سال اخیر كارهای دیگر و الگوهای دیگری نیز صورت گرفت، اما منظور من طرح پیشینه هنر سهتارنوازی بود.
اثر «انتظار» را میتوان بنوعی موسیقی تلفیقی نامید. در این اثر از همراهی ساز كوبهای هند یعنی تبلا در كنار سهتار استفاده شده است. ممكن است قدری بیشتر درباره آن صحبت كنید.
یكی از ویژگیهای موسیقی مشرقزمین، استفاده از نت محوری و اصطلاحاً «واخوان» دركل اجرای اثر است. یعنی این صدای اصلی و مركزی دائم به گوش میرسد و موسیقی حول این مبدأ به گردش درمیآید. این خاصیت كه در اغلب سازهای شرق و ازجمله سهتار وجود دارد، در ساز كوبهای نظیر تبلا نیز دیده میشود. علیرغم آنكه این ساز كوبهای است، با همان نت اصلی و محوری كوك میشود. این مسئله باعث شد تا یك همخوانی میان سهتار و تبلا پیدا كنم.
هنرمند گرانقدر محمدرضا لطفی در بروشور اثر، توضیحاتی داده و از خاصیت تبلا در همراهی سخن گفتهاند. درباره توان همراهی این ساز در استفاده صحیح از ریتم بیشتر توضیح دهید.
در موسیقی هند، ریتم نقش اساسی و محوری دارد و خیلی به آن توجه شده است. درواقع، استفاده از ریتمهای دوری در موسیقی هند به آن ویژگی بخشیده است. در موسیقی ما امروزه بجرئت میتوان گفت این مسئله تاحدودی تغییر كرده و حتی به فراموشی سپرده شده است. (اما در موسیقی هند حفظ شده و به آن توجه میشود.) این مورد سبب میشود تا تبلا در همراهی به جوهره ریتم و ملودی توجه كافی داشته و بهشدت و ضعف نواختها و گردش ملودی توجه بسیار نشان دهد.
در اثر بعدی شما یعنی آلبوم «سیر» با فضائی متفاوت روبروئیم و از چند نوع موسیقی و ساز و حتی افكت در كنار یكدیگر، بهره گرفته شده است...
ابتدا باید به یك مسئله مهم درباره سیر توجه كرد: در این اثر، قصد ارائه موسیقی سنتی و ردیف دستگاهی به همان صورتی نبوده است كه میشناسیم. همه صداها، یعنی سهتار، موسیقی الكترونیك، گیتار، صدای بازر و رقص تركمنها، در خدمت یك بیان ویژه و شخصی قرار گرفتهاند. در این میان، البته نقش سهتار بیشتر است و گاه نقش محوری دارد. زیرا، قطعات و نغمات براساس اجرای سهتار استوار است و سایر عناصر در همراهی سهتار تنظیم شده است. لازم است از تنظیم دوست هنرمندم كرنسیف رضائی نیز تشكر كنم.
آیا این اثر را میتوان اثری در زمینه موسیقی تلفیقی نامید؟
باید نخست دید منظور از تلفیق چیست: تلفیق دو ساز مختلف، دو ملیت، یا دو فرهنگ؟ این مسئله باید بررسی شود. امروزه ما با موج گستردهای از اجراهای موسیقی تحت این عنوان مواجهیم. من خود شاهد چند كنسرت بودم كه چند ساز از كشورهای مختلف كنار هم نشسته بودند، اما بدون توجه به جوهره موسیقی تلفیقی یا شاهد اجرای بدون هویت هر ساز بودیم یا اینكه هركس كار خودش را میكرد. در موسیقی تلفیقی باید سازها با توجه به فرهنگ خودشان با حفظ هویت، با فرهنگ و ساز دیگر به گفتوگو پرداخته، و به زبان یكدیگر نزدیك شوند تا به یك بیان مشترك برسند.
درواقع دو فرهنگ موسیقایی باید بتوانند، ضمن حفظ فرهنگ و هویت خود به داد و ستد و گفتوگو بپردازند.
در اجراهای اخیر شما، شاهد گسترش این رویكرد هستیم و در آخرین اجرا از اركستر زهی هم استفاده كردهاید. از سوی دیگر، اثری تحت عنوان گنجینه سهتار منتشر كردهاید كه بر اجرای قدما استوار است.
این مورد به مسئله آموزش برمیگردد كه بسیار در آن حساس و سختگیرم. یعنی در آموزش تكیه من بر آموزش ردیف موسیقی و اجرای آثار قدماست. اجرای كنسرت فرق دارد. در كنسرت با طیفی از مخاطبان روبروئید و به این مسئله توجه دارید. اما حیطه آموزش، مسئله مبانی و اصول مطرح است. كانون همساز نیز به همین منظور تأسیس شده است تا هنرجویان سهتار در آن به نوازندگی بپردازند. در كنار آن انتشار اثری مانند گنجینه سهتار كه شامل آثار قدما ازجمله هرمزی، فروتن و صباست و همچنین اثری برای آنالیز و تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی برای سهتار از مهمترین دغدغههای من است.
مسعود شعاری از نوازندگان مطرح سهتار است. او با بهرهگیری از نظرات اساتیدی نظیر محمدرضا لطفی و حسین علیزاده به سطح مطلوبی از نوازندگی سهتار دست یافته است. در سالهای اخیر، شاهد اجراهائی متفاوت در قالب موسیقی تلفیقی از ایشان بودهایم. درباره آثار وی گفتوگوئی كردهایم كه میخوانید.
اولین اثری كه از شما منتشر شد، شبآهنگ نام داشت، میتوانیم در مورد آن صحبت كنیم؟
شبآهنگ البته اولین اثر مستقل من بود. قبل از آن در كارهای گروهی شركت داشتم. از سال 1366 افتخار حضور در كلاسهای آقای علیزاده را داشتم. وقتی آلبوم راز و نیاز ضبط میشد، ایشان، با لطف، اجازه دادند در كنارشان سهتار بنوازم. آواز این اثر را علیرضا افتخاری خواند و در بخشهای همنوازی سهتار، من حضور داشتم. بعد از آن بود كه تصمیم گرفتم یك كارسلوی سهتار منتشر كنم كه كار بسیار سختی بود، زیرا با وجود اساتیدی از نسل گذشته مثل استاد عبادی كه آن زمان هنوز در قید حیات بود و استادان بزرگ معاصر نظیر لطفی و علیزاده، باید كاری ارائه میشد كه از حیث تكنیك و اطلاعات ردیفی درست باشد. مدتها بر آن متمركز شدم و حدود یك سال ضبطهای مختلف انجام دادم تا سرانجام «شبآهنگ» ضبط و منتشر شد.
واكنش اساتید درباره این اثر چهگونه بود؟
آن زمان آثار را قبل از انتشار باید تأیید میكردند. خوشبختانه اساتیدی كه آن را شنیدند، آن را تأیید كردند و این افتخار سبب شد تا علیرغم مشكلات مختلف، شبآهنگ منتشر شود.
با توجه به اینكه امروزه شما تاحدودی از آن فضا فاصله گرفتهاید، كمی درباره فضای آن اثر صحبت كنید.
شبآهنگ مبتنی بر كار موسیقی دستگاهی و موسیقی ردیفی بود و تحت تأثیر آموختههایم از اساتید لطفی و علیزاده به اجرا پرداختم. هرچند به دلیل علاقه به ساز استاد عبادی، بهطور غیرمستقیم تأثیرات ایشان هم ملاحظه میشود اما تكیه من بر موسیقی ردیف دستگاهی بود.
پس از آن «كاروان صبا» را اجرا كردید و آثار استاد صبا كه برای ویولن نوشته بود با سهتار اجرا شد.
در یك دوره، اساتید من به خارج از كشور رفتند. در این دوره سعی كردم با تمركز بر آثار قدما، مكتبها و شیوههای آنها را فرابگیرم. در این راه، دو مشوق داشتم كه كمكهای فراوان كردند: یكی مرحوم كمالیان بود كه خود دستی در سهتارنوازی داشت و ضمن آشنائی كامل با آثار گذشتگان، از سازندگان بزرگ سهتار به شمار میرفت. ایشان در مكاتب هرمزی، فروتن و صبا مرا یاری كردند. همچنین مرحوم هاشمی، مرا با شیوه عبادی هرچه بیشتر آشنا كرد.
پس از آن، آثار صبا را كه اغلب با ویولن اجرا شده بود، هنگام گوش دادن با سهتارنوازی او مقایسه میكردم و به نظرم میآمد پایه این قطعات برای سهتار مناسب است و صبا آنها را با سهتار ساخته است بنابراین این آثار را كه از حیث ظرافت و زیبائی و ساختار، استحكام بالائی داشتند، با تكیه بر شیوه سهتارنوازی صبا، با سهتار اجرا كردم. قطعاتی مانند كاروان، به زندان، در قفس و... كه علاوه بر زیبائی، از حیث تكنیك نیز مناسب برای سهتار است. در ادامه نیز به منظور آموزش، تصمیم گرفتم این آثار را چاپ كنم كه برای سهتار تنظیم شده بود و كتابی تحت همین عنوان منتشر شد.
در كاروان صبا به نظر میرسد تنها از شیوه صبا استفاده نكردهاید؟
همانطور كه گفتم در قطعات و ضربیها كه جملگی از ساختههای ایشان بود از فضا و تكنیك ایشان بهره گرفتم، اما در فواصل قطعات و بخصوص در جملههای آوازی، بداههنوازی كرده، تاحدودی به شیوه استاد عبادی نیز توجه داشتم.
شما از دو شیوه صبا و عبادی صحبت كردید. در این باره بیشتر توضیح دهید.
هرچند شیوهها و الگوهای متفاوت و گوناگونی در سهتارنوازی موجود است، اما بهطور كلی، نوازندگی سهتار، دو مكتب مشخص دارد یكی مكتب صبا كه منتسب به درویشخان است و دیگری مكتب عبادی بزرگانی نظیر هرمزی و فروتن كه دارای سبك و بیان ویژه و شخصی هستند نیز به مكتب درویشخان و صبا وصل میشوند. درواقع یكی مكتبی است كه از جریان موسیقی قدیم و سنت ردیفنوازی برگرفته شده و ادامه مییابد و دیگری شیوهای است كه عبادی تحت تأثیر شرایط گوناگون و ازجمله نوازندگی در رادیو به آن روی میآورد. البته در موسیقی سی سال اخیر كارهای دیگر و الگوهای دیگری نیز صورت گرفت، اما منظور من طرح پیشینه هنر سهتارنوازی بود.
اثر «انتظار» را میتوان بنوعی موسیقی تلفیقی نامید. در این اثر از همراهی ساز كوبهای هند یعنی تبلا در كنار سهتار استفاده شده است. ممكن است قدری بیشتر درباره آن صحبت كنید.
یكی از ویژگیهای موسیقی مشرقزمین، استفاده از نت محوری و اصطلاحاً «واخوان» دركل اجرای اثر است. یعنی این صدای اصلی و مركزی دائم به گوش میرسد و موسیقی حول این مبدأ به گردش درمیآید. این خاصیت كه در اغلب سازهای شرق و ازجمله سهتار وجود دارد، در ساز كوبهای نظیر تبلا نیز دیده میشود. علیرغم آنكه این ساز كوبهای است، با همان نت اصلی و محوری كوك میشود. این مسئله باعث شد تا یك همخوانی میان سهتار و تبلا پیدا كنم.
هنرمند گرانقدر محمدرضا لطفی در بروشور اثر، توضیحاتی داده و از خاصیت تبلا در همراهی سخن گفتهاند. درباره توان همراهی این ساز در استفاده صحیح از ریتم بیشتر توضیح دهید.
در موسیقی هند، ریتم نقش اساسی و محوری دارد و خیلی به آن توجه شده است. درواقع، استفاده از ریتمهای دوری در موسیقی هند به آن ویژگی بخشیده است. در موسیقی ما امروزه بجرئت میتوان گفت این مسئله تاحدودی تغییر كرده و حتی به فراموشی سپرده شده است. (اما در موسیقی هند حفظ شده و به آن توجه میشود.) این مورد سبب میشود تا تبلا در همراهی به جوهره ریتم و ملودی توجه كافی داشته و بهشدت و ضعف نواختها و گردش ملودی توجه بسیار نشان دهد.
در اثر بعدی شما یعنی آلبوم «سیر» با فضائی متفاوت روبروئیم و از چند نوع موسیقی و ساز و حتی افكت در كنار یكدیگر، بهره گرفته شده است...
ابتدا باید به یك مسئله مهم درباره سیر توجه كرد: در این اثر، قصد ارائه موسیقی سنتی و ردیف دستگاهی به همان صورتی نبوده است كه میشناسیم. همه صداها، یعنی سهتار، موسیقی الكترونیك، گیتار، صدای بازر و رقص تركمنها، در خدمت یك بیان ویژه و شخصی قرار گرفتهاند. در این میان، البته نقش سهتار بیشتر است و گاه نقش محوری دارد. زیرا، قطعات و نغمات براساس اجرای سهتار استوار است و سایر عناصر در همراهی سهتار تنظیم شده است. لازم است از تنظیم دوست هنرمندم كرنسیف رضائی نیز تشكر كنم.
آیا این اثر را میتوان اثری در زمینه موسیقی تلفیقی نامید؟
باید نخست دید منظور از تلفیق چیست: تلفیق دو ساز مختلف، دو ملیت، یا دو فرهنگ؟ این مسئله باید بررسی شود. امروزه ما با موج گستردهای از اجراهای موسیقی تحت این عنوان مواجهیم. من خود شاهد چند كنسرت بودم كه چند ساز از كشورهای مختلف كنار هم نشسته بودند، اما بدون توجه به جوهره موسیقی تلفیقی یا شاهد اجرای بدون هویت هر ساز بودیم یا اینكه هركس كار خودش را میكرد. در موسیقی تلفیقی باید سازها با توجه به فرهنگ خودشان با حفظ هویت، با فرهنگ و ساز دیگر به گفتوگو پرداخته، و به زبان یكدیگر نزدیك شوند تا به یك بیان مشترك برسند.
درواقع دو فرهنگ موسیقایی باید بتوانند، ضمن حفظ فرهنگ و هویت خود به داد و ستد و گفتوگو بپردازند.
در اجراهای اخیر شما، شاهد گسترش این رویكرد هستیم و در آخرین اجرا از اركستر زهی هم استفاده كردهاید. از سوی دیگر، اثری تحت عنوان گنجینه سهتار منتشر كردهاید كه بر اجرای قدما استوار است.
این مورد به مسئله آموزش برمیگردد كه بسیار در آن حساس و سختگیرم. یعنی در آموزش تكیه من بر آموزش ردیف موسیقی و اجرای آثار قدماست. اجرای كنسرت فرق دارد. در كنسرت با طیفی از مخاطبان روبروئید و به این مسئله توجه دارید. اما حیطه آموزش، مسئله مبانی و اصول مطرح است. كانون همساز نیز به همین منظور تأسیس شده است تا هنرجویان سهتار در آن به نوازندگی بپردازند. در كنار آن انتشار اثری مانند گنجینه سهتار كه شامل آثار قدما ازجمله هرمزی، فروتن و صباست و همچنین اثری برای آنالیز و تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی برای سهتار از مهمترین دغدغههای من است.
|+|
نظرات ()
نوشته شده توسط سیاوش در جمعه 14 دی 1386 و ساعت 05:01 ق.ظ